کد مطلب:28040 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:128
علی علیه السلام گفت: ای مردم! اینان دو راه در پیش روی من گذارده اند، بدین ترتیب كه یا در حقّم ستم كنند و با ایشان بیعت كنم، یا مردمْ مرتد شوند و مرتدّان تا پشت كوه اُحد برسند! پس، ستم در حقّم را پذیرفتم، هر آنچه باشد.[1]. 1000. الطرائف - به نقل از ابو طُفَیل عامر بن واثله -:روز شورا[ ی شش نفریِ عمر] بر در آن خانه بودم. پس، صداها میان آنان بالا گرفت و شنیدم علی علیه السلام می گوید: مردم با ابو بكر بیعت كردند، در حالی كه به خدا سوگند، من از او به این امر، سزاوارتر و شایسته تر بودم؛ امّا از بیم آن كه مردم به كفر باز گردند و با شمشیر به جان هم بیفتند، فرمان بردم و اطاعت نمودم. سپس مردم با ابو بكر برای [ جانشینی ]عمر بیعت كردند، در حالی كه من از او به خلافت، سزاوارتر بودم. [ باز هم ] از بیم آن كه مردم به كفر باز گردند، فرمان بردم و اطاعت نمودم. اكنون، شما می خواهید با عثمان بیعت كنید![2]. 1001. امام علی علیه السلام - در نامه اش به مردم مصر كه همراه مالك اَشتر فرستاد، هنگامی كه او را به حكومت آن دیار گمارْد[3] -:امّا بعد، بی گمانْ خدای سبحان، محمّدصلی الله علیه وآله را بر انگیخت تا بیم دهنده ای برای جهانیان و گواهی دهنده ای بر پیامبران [ پیشین] باشد و چون در گذشت، مسلمانان بر سر جانشینی اش به ستیز برخاستند. به خدا سوگند، به دل و ذهنم خطور نمی كرد كه عرب، پس از پیامبرصلی الله علیه وآله، خلافت را از اهل بیت و خاندان او بیرون كشند، یا آن را پس از وی از من دور سازند؛ و چیزی مرا به شگفت نیاورْد، جز شتافتن مردم برای بیعت با فلان. پس، دست نگه داشتم تا آن كه دیدم برخی مردمان از اسلام باز گشتند و به نابودی دین محمّدصلی الله علیه وآله فرا خواندند. ترسیدم كه چنانچه اسلام و مسلمانان را یاری نكنم، رخنه ای در آن ببینم و یا حتّی نابودی اش را شاهد باشم كه [ در این صورت ]مصیبت آن برای من، بزرگ تر از دست نیافتن به حكومتِ بر شما بود؛ حكومتی كه تنها، كالایی چند روزه است و همچون سراب از میان می رود و مانند ابر، پراكنده می گردد. پس، در میان این حوادث برخاستم، تا آن كه باطل زدوده و نابود گشت ودین، استواری و قرار یافت.[4]. 1002. شرح نهج البلاغة:از علی علیه السلام روایت شده است كه روزی فاطمه علیها السلام او را بر نهضت و قیام، تحریك نمود. پس، صدای مؤذّن را شنید كه: أشهد أنّ محمّداً رسول اللَّه. علی علیه السلام به فاطمه علیها السلام گفت: آیا راضی می شوی كه این ندا از زمین، برچیده شود؟ گفت: نه. گفت: این، همان [ دلیلی] است كه [ درباره قیام نكردن خود] به تو می گویم.[5]. 1003. امام باقرعلیه السلام:چون مردم كردند آنچه در بیعت با ابو بكر كردند، هیچ چیز از فراخوانی امیر مؤمنان به سوی خود مانع نشد، مگر توجّه به مردم و بیم آن كه از اسلام باز گردند و به پرستش بت ها روی آورند و به یگانگی خداوند و رسالت خداییِ محمّدصلی الله علیه وآله گواهی ندهند.... [ پس،] از سر ناچاری و بی یاوری بیعت كرد.[6].
999. الشافی - به نقل از موسی بن عبد اللَّه بن حسن -:قبیله اسلم، از بیعت، خودداری ورزیدند و گفتند: تا بُرَیده بیعت نكند، بیعت نمی كنیم؛ چون پیامبرصلی الله علیه وآله به بُرَیده گفته است: «علی، ولیّ شما پس از من است».